کودکآزاری؛ مشکل رو به رشد جوامع
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۶۶۷۳۹
کنترل اجباری؛ بعد عاطفی خشونت خانگی، آسیبهای ناشی از خشونت در رده دختران نوجوان، پیشگیری از معضل قلدری در مدارس و کودکآزاری؛ مشکل روبهرشد جوامع را در این بسته خبری آسیب اجتماعی ایمنا بخوانید.
به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، کنترل اجباری یک عمل یا الگوی مداوم از رفتارهای کنترلی، اجباری و تهدیدآمیز شامل تمام یا تعدادی از اشکال آزارهای خانگی از جمله عاطفی، فیزیکی، مالی و جنسی است که شامل اعمالی همچون حمله، تهدید، تحقیر و ارعاب یا سایر سوءاستفادهها میشود که برای آسیب رساندن، مجازات یا ترساندن فرد مقابل که به وی قربانی گفته میشود مورد استفاده قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این رفتار کنترلی بهگونهای طراحی شده است که با جداسازی فرد از حمایت، استثمار، سلب استقلال و تنظیم رفتار روزمره، وی را وابسته و ناتوان میکند. کنترل اجباری که توسط بیشاز ۹۵ درصد از قربانیان خشونت خانگی تجربه میشود تأثیری جدی بر روحیه و روان فرد قربانی میگذارد و به سلامت جسمی و عاطفی وی آسیب میرساند. تأثیر سوءاستفادههای عاطفی در طول زمان از بین نمیرود و افرادی که آن را تجربه میکنند باید به همان شیوه با آن برخورد کنند که در مورد آزار جسمی عمل میکنند. به این معنا که اگر به آن توجهی نشود هر روز بدتر میشود و درست مانند خشونت فیزیکی آثار آن میتواند تا آخر عمر باقی بماند.
مطالعات نشان میدهد که زنان بهمراتب بیشتر از مردان قربانی آزارهایی شامل تحقیر مداوم و تهدیدهای ناخوشایند میشوند که دو عنصر کلیدی کنترل اجباری بهشمارمیرود. علاوه بر این زنان بیشترین میزان جداسازی (محدود شدن از برقراری تماس یا حبس فیزیکی) و آسیب به اموال را تجربه میکنند که خشونت نمادین و همچنین ابزار کنترل مالی و سوءاستفاده محسوب میشود.
قربانیان کنترل اجباری مضطرب و ترسو میشوند و این نوع از خشونت حق تصمیمگیری در مورد وقت خود، دوستان، ظاهر، روابط، استقلال فردی، احساس، تمام حقوق اولیه و در نهایت داشتن شخصیت را از آنها سلب میکند. این افراد اغلب احساس میکنند که گروگان هستند و با گذشت زمان چنان با شرایط وفق مییابند که فقدان آن را در زندگی خود امری عجیب تلقی میکنند.
آزارگران کنترل اجباری بهطور معمول در ابتدای روابط خود توجه بسیار زیادی به شریک احساسیشان دارند و در دوران آسیبپذیری وی، علاقه و محبت زیادی به او نشان میدهند. با گذشت زمان احساس حسادت در این افراد شکل میگیرد و گسترش مییابد، سپس به زیر نظر گرفتن شریک خود اقدام و تعاملات او را با دیگران محدود میکنند.
آسیبهای ناشی از خشونت در رده دختران نوجوانخشونت فراگیر است و دختران نوجوان بهویژه در کشورهای جهان سوم، انواع آن را در محیطهای گوناگون تجربه میکنند، اثرات این معضل انباشته میشود و علاوه بر ایجاد اختلال در زندگی روزمره، منجر به آسیبهای جسمی و روانی در دوران نوجوانی تا بزرگسالی میشود. میلیونها دختر در سراسر جهان هر روز خشونت را تجربه میکنند که بر طبق گزارشهای یونیسف، در یک دهه گذشته دومین عامل اصلی مرگومیر دختران نوجوان بهشمار میرود.
الگوهای خشونت برای مردان، زنان، دختران و پسران متفاوت است و ریشه در هنجارهای جنسیتی رایج دارد. در حالی که نرخ جهانی قتل برای پسران بیشتر از دختران است، دختران نوجوان سطوح بالاتری از خشونت را نسبت به پسران گزارش میکنند. این خشونت برای ردههای سنی نوجوان دختران که در حد فاصل بین «خشونت علیه کودکان» و «خشونت علیه زنان» قرار دارد به اشکال رایج برای دو رده سنی دیگر انجام میگیرد و به عبارتی ترکیبی از انواع خشونتهایی است که کودکان و بزرگسالان تجربه میکنند.
خشونت علیه دختران نوجوان خیلی زود در زندگی شروع میشود و تأثیرات طولانیمدتی از خود برجای میگذارد. مورد سوءاستفاده قرار گرفتن در اوایل کودکی و تنبیه بدنی در دوران مدرسه دو نمونه از این خشونتها است که طبق مطالعات بهترتیب با «کاهش توانایی یادگیری لغات و اعداد» و «پایین آمدن نمرات ریاضی و خود کارآمدی» همراه است. علاوه بر این، شکافهای جنسیتی در نتایج آموزشی معمولاً از نوجوانی تا اوایل بزرگسالی گسترش مییابد و خود را اینگونه نشان میدهد که دختران در خانوادههای فقیرتر ترک تحصیل میکنند و سایرین در معرض ازدواج زودهنگام قرار میگیرند.
پیشگیری از معضل قلدری در مدارسقلدری سالها است که بخشی از مدرسه و حتی محل کار بوده و یک رفتار پرخاشگرانه عمدی و تکراری است که میتواند فیزیکی، کلامی یا اینترنتی باشد. در حالی که پسرها ممکن است بیشتر با استفاده از وسایل فیزیکی دیگران را مورد آزار و اذیت قرار دهن، بیشتر دختران با طرد اجتماعی این عمل را انجام میدهند. رشد فناوری و رسانههای اجتماعی طی سالهای اخیر محل جدیدی برای قلدری ایجاد کرده و دامنه آن را گسترش داده است.
قلدری محیط آموزشی را مسموم میکند و بر یادگیری هر کودک تأثیر میگذارد، لذا باید از آن جلوگیری شود، تقویت نقش خانواده برای حمایت از سلامت روان کودکان نقش بسزایی در پیشگیری از قلدری کردن بچهها دارد.
پیشگیری و توقف قلدری مستلزم تعهد به ایجاد محیطی امن است که در آن کودکان بتوانند از نظر اجتماعی و تحصیلی بدون ترس رشد کنند. کودکان و والدین باید بخشی از راهحل باشند و در تیمهای ایمنی و گروههای ویژه مبارزه با قلدری مشارکت کنند. والدین باید گوش شنوای فرزندان خود باشند و برای آنها در قالب یک دوست یا رفیق عمل کنند تا کودک بتواند بدون هیچ ترس یا خجالتی با والدین خود درباره مشکلاتش به گفتوگو بپردازد.
کودکان میتوانند بزرگسالان را در مورد آنچه واقعاً در جریان است مطلع کنند و بزرگسالان به کودکان خود در مورد فناوریهای جدیدی آموزش دهند که کودکان برای قلدری استفاده میکنند. والدین در همکاری با معلمان و مدیران مدارس میتوانند به کودکان کمک کنند تا رفتارهای مثبتی داشته باشند و مهارتهایی را به آنها بیاموزند تا بدانند در هنگام وقوع قلدری چگونه مداخله کنند.
کودکآزاری؛ مشکل رو به رشد جوامعکودکآزاری بهویژه در جوامع ضعیف با سرعت ناراحتکنندهای رو به افزایش است و در کمال تأسف عاملان اصلی رخ دادن آن والدین بیولوژیکی محسوب میشوند، چرا که در بیشتر موارد کودک توسط اطرافیان، دوستان یا آشنایان مورد آزار و اذیت واقع میشود. نادیده گرفته شدن این معضل باعث میشود کودکان بیشتری طعمه آسیب باشند که این امر تأثیر منفی چشمگیری بر زندگی حال و آینده آنها دارد.
کودکآزاری شامل هر نوع بدرفتاری توسط یک بزرگسال برای کودک است که میتواند برای کودک خشونتآمیز یا تهدیدکننده باشد و به پنج نوع مختلف تقسیم میشود که عبارت است از «آزار جسمی» شامل انواع خشونتهای فیزیکی، «آزار عاطفی» شامل سرزنشهای دائمی و رفتارهای خصمانه که کودک را میترساند، «بیتوجهی فیزیکی» که در آن کودک مراقبت و پرورش مورد نیاز خود را دریافت نمیکند، «غفلت یا بیتوجهی» که شامل نادیده گرفتن کودک و محروم کردن وی از امنیتخاطر و عشق و علاقه لازم است و در نهایت «آزار جنسی» که آسیب بزرگی به کودکان میزند.
فقر، بیکاری، طلاق یا شاغل بودن هر دو والد از جمله عوامل مؤثر در قرار گرفتن کودک در معرض آزار و اذیت بهشمار میرود. مطالعات بسیاری نیز ثابت کرده است که کودکان خانوادههای کمدرآمد بیشتر از سایرین در معرض بیتوجهی و سوءاستفاده قرار دارند.
کد خبر 621779منبع: ایمنا
کلیدواژه: بسته خبری اجتماعی آسيب اجتماعي خانواده و آسیب های اجتماعی خانواده و آسیب خشونت نه به خشونت خشونت علیه کودکان کودک آزاری خشونت خانگی سو استفاده شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق دختران نوجوان تجربه می کنند کنترل اجباری کودک آزاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۶۶۷۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام